من نیستم تا بدانم کیستم،
می روم تا بدانم چیستم
وصل می خواهم...
شاید در این راه من شوم رسوا،
یا شوم پیدا...
شاید که این ره رود به دریا...
یا که کویری تشنه از فراق آب و تا قیامت اسیر در چنگال شنها...
یا زمینی یخ بسته و لرزان از سرما...
یا که بی راهه ای تا ابد به ناکجاها...
هیچ کس نمی فهمد ،عاقبت من به کجا رفتم؟؟
شاید که رفتم من تا به نزدیک خدا بالا...
اما من ندیدم هرگز هیچ عشقی را بدین حد ساده و شیوا
آری اصل من این بود،
وصل من این بود،
تا ابد من با خدا تنها....